نمدونم بروزرم چش شده کامنت میذارم ..اما نمیره ... الان دوتا واست کامنت گذاشتم اومد؟؟؟؟
به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید
به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را
چون نهری گوارا نوشید
به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باور نداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
عزیزم...
عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را
به خاطر تو دوست دارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کامپیوتر نمیتونه به اینترنت وصل بشه :))))
(خدا نصیب نکنه!!)
بعضی از این آقایون همچین میگن:
دخترای امروزی اصلا آشپزی بلد نیستن و خونه داری حالیشون نمیشه
که انگار خودشون مثل مردای قدیم از صبح خروس خون تا بوق سگ دارن کار میکنن
برادرای عزیز شماها رو که باید با بیل ساعت 12 از رختخواب بیرون اورد
والااااا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ