از کم آبی بدن، نخوردن غذا و استرس. بنابراین بهترین راه برای جلوگیری از بروز
سرگیجه این است که مقدار زیادی آب طی روز بنوشید.
بهطور منظم وعده غذایی خود را بخورید و تا حد امکان میزان استرس خود را کم
کنید.شما میتوانید با انجام کارهایی از سرگیجه و در نتیجه غش کردن جلوگیری
کنید:
هر کاری را که انجام میدهید، متوقف کنید. به یاد داشته باشید که هیچ
چیز مهمتر از سلامتی شما و وضعیت حافظه شما نیست.
روی یک مبل یا صندلی
بنشینید و سرتان را پایین بیاورید تا بین زانوهای شما قرار بگیرند. این کار باعث
میشود جریان خون به سمت مغز برود.
به آرامی و بهطور عمیق نفس بکشید. هنگام
سرگیجه، مغز شما دچار کمبود اکسیژن میشود. لذا باید
نام خمیردندان و بوی خنک فلوراید، شاید شما را به یاد دندان های سفید و سالم و منظم بیندازد و تصور کنید این ماده سفید یگانه خاصیتی دارد و آن هم تمیزکردن و جرم زدایی از دندان ها و خوشبوکردن محدوده دهانی شماست اما تجربه های مختلفی در زمینه خانه داری هست که ثابت می کند خمیردندان می تواند کاربردهای زیادی در خانه داشته باشد و به عنوان یک پاک کننده و جلادهنده، بخشی از تمیزکاری های خانه شما را بدون دردسر و ایجاد حاشیه و خطراتی که مواد شیمیایی دارند، برعهده بگیرد.
نمونه ها زیر مواردی از آن تجارب هستندکه دست کم می توانید یک بار آنها را امتحان کنید. شاید همه آنها به کار شما نیاید اما یکی، دو مورد هم تجربه خوبی می تواند باشد.
1 – گزش حشرات روی پوست بدن به طور معمول موجب خارش های شدید می شود. ذره ای از خمیردندان تحریک های ناشی از گزش حشرات را از بین می برد و با خشک کردن زخم ها و تاول ها پوست را التیام می بخشد. علاوه بر آن موجب بهبودی سریع تر محل گزش می شود.
2 – خاصیت خنک کنندگی خمیردندان می تواند سوختگی های جزئی پوستی را تسکین دهد. زمانی که پوست تان دچار سوختگی شد، مقداری خمیردندان روی محل سوختگی بگذارید. البته فراموش نکنید این یک درمان موقت است و اگر میزان سوختگی و سوزش محل آسیب دیده زیاد است، باید به سرعت خود را به مراکز درمانی برسانید.
3 – اگر در قسمتی از بدن تان زخم یا لکه ای دیدید می توانید خمیردندان را برای برطرف کردن آن امتحان کنید. به این ترتیب قبل از اینکه بخوابید مقداری خمیردندان روی محل آسیب دیده بمالید و وقتی بیدار شدید آن را بشویید.
4 – ترکیبات موجود در خمیر دندان، پاک کننده بسیار مناسبی برای دندان هایی که از جنس مینا هستند به شمار می رود. بنابراین می توانید از آن به عنوان پاک کننده ای برای ناخن هایتان هم استفاده کنید. شما می توانید با استفاده از یک مسواک قدیمی و خمیردندان، ناخن هایتان را بشویید و پس از مدتی می بینید ناخن های شما زیباتر و محکم تر شده است.
5 – اگر می خواهید از شر مه گرفتگی لنز عینک طبی یا عینک شنای تان خلاص شوید، باید کمی خمیردندان به لنزهای آنها زده و سپس آبکشی کنید.
6 – کار مداوم در آشپزخانه همواره اثراتی بر پوست و بدن ما می گذارد. مثل پوسته شدن پوست دست ها بر اثر استفاده زیاد از مایع ظرفشویی، رنگی شدن انگشتان به دلیل به کارنبردن دستکش در زمان پوست کندن مواد غذایی رنگدار مانند بادنجان، هویج و خیلی موارد دیگر اما کاری که از دست خمیردندان برمی آید این است که بوی بد به جا مانده از مواد غذایی مانند پیاز، سیر و ماهی را از بین می برد. کافی است بعد از اتمام کار، کمی خمیردندان به دست تان بزنید و بعد از چند دقیقه بشویید.
7 – گاهی پیش می آید لباس یا فرش خانه شما لک شود و شما تصور کنید آن لکه ها هرگز پاک نمی شوند اما باید بدانید اگر به سرعت وارد عمل شوید و کمی خیردندان روی محل تازه لک شده بگذارید، می توانید امیدوار باشید که لکه از بین می رود. بعد از اینکه خمیردندان را به خوبی روی سطح لکه زدید، به سرعت آن را بشویید.
8 – یکی دیگر از خواص خمیردندان تمیز کردن کفش های چرمی و همچنین بهبود خراش های ایجادشده روی آنهاست. با بررسی نرم خمیر را روی قسمت آسیب دیده بکشید.
9 – پاک کردن نقاشی بچه ها نینز از روی دیوار با استفاده از خمیردندان راحت تر است.
10 – برای درخشان کردن تمامی جواهرآلات خود به غیر از مرواریدها، روی آنها خمیردندان بمالید و بعد از گذشت یک شب تا صبح آنها را با دستمالی تمیز پاک کنید و سپس بشوید.
11 – برای ازبین بردن خراش های سطحی سی دی ها و دی وی دی ها لایه نازکی از خمیردندان را چندین بار به آرامی روی آنها بکشید و بعد بشویید.
12 – خمیردندان یکی از بهترین پاک کننده ها برای کلیدهای پیانو است. یک پارچه بدون پرز و مرطوب و کمی خمیردندان به راحتی آلودگی های روی کلیدها را از بین می برد.
13 – سیلیکای خمیردندان قادر است زنگ زدگی پدید آورده در وسایل آهنی منزل تان را از بین ببرد.
طــــلاق عاطفی چگونه شکل میگیرد؟
در این خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی میخواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بیروح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری میدهد. بچهها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمیکنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛ جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و متاسفانه این بچهها تمایل به استفاده از موادمخدر، ارتباطهای ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیرعرف نشان میدهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد میکنند و برخی نیز دچار افسردگی و در خود فرورفتن میشوند و مسلما چنین بچههایی برای آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیشرو نداشته و شاید آنها نیز در آینده دچار مشکل پدرومادرهای خود شوند.
طلاق عاطفی معمولا از شکایت و گلهگذاری زوجها نسبت به هم شروع میشود. انتظاراتی که گفته میشود ولی برآورده نمیشود درواقع نیازهای 2طرف از یکدیگر تامین نمیشود. به نیازها و خواستههای دیگری اهمیت داده نمیشود طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را میبینند ولی صدای هم را نمیشنوند و این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.در مرحله بعد نزاع زناشویی رخ میدهد انتظاراتی که قبلا به آرامی مطرح میشد حالا با صدای بلند و داد و بیداد بیان میشود و آرامش نسبی جای خود را به خشم میدهد؛ خشمی که خود را به شکلهای گوناگون نشان میدهد. خشم درونی تبدیل میشود به صدای بلند، پرتاب کردن وسایل و برخورد فیزیکی با توهین و تحقیر. پس از این مرحله اختلافها بیشتر شده و دیوار سکوت مابین زن و شوهر قرار میگیرد و این به معنای نشنیده شدن و ندیده گرفتن است یعنی هر 2 در مقابل یکدیگر ناتوان شدهاند و هرکس به دنیای درونی خود فرو میرود و دیگر اهمیتی به طرف مقابل نمیدهد که کار به جایی میرسد که برای یکدیگر تنها و تنها حکم یک همخانه را بازی میکنند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا میکنند.
در هرسنی و با هرشرایطی میتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت؛ نمیتوان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانوادهها به هم شباهت دارد؛ این مشکل میتواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آنها 2تا 3 سال است رخ دهد یا میتواند در یک خانوادهای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد یا حتی در خانوادهای که بچههایشان به حدی رسیدهاند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفتهاند رخ دهد که به اصطلاح به این مرحله سندرم آشیانه خالی نیز گفته میشود.
اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهد، وقتی کمکم بچهها به جمع خانواده اضافه میشوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند این مسئله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگتر شدن بچهها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ میشود. در یک زندگی زناشویی زوجها در طول مسیر هدفهایی دارند و وقتی این هدفها به حداقل میرسد میتوان انتظار طلاق عاطفی را داشت.
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بیتوجه میشود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری میدهد؛ وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد و مسئولیتهای خود را در مقابل دیگر افراد خانواده بهسردی و بیهیچ میل و رغبتی انجام میدهد.
اگر این فرد یک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و دیگر امور مربوط کندتر از قبل عمل میکند و اکثرا همیشه کارهای عقبمانده یا نیمهکاره دارد ولی حوصله و رغبتی برای انجام دادن آنها ندارد اگر یک مرد باشد نسبت به کار کردن و وظایف خود سردتر از قبل میشود و این مشکل موجود را 2برابر میکند، آشفتگی روحی و ذهنی به آشفتگی ظاهری گره میخورد و وضع را بدتر از قبل میکند. شخص از لحاظ روحی در شرایطی قرار دارد که هیچ رغبتی برای شاد بودن یا حضور در جمعهای شاد ندارد و عموما تنهایی را ترجیح میدهد تا کمکم به افسردگی دچار میشود و به جز سلامت روحی که بیمار شده است سلامت جسم نیز به خطر میافتد.
برای ازدواج در اکثر موارد باید سن مرد از زن بیشتر باشد ولی این اختلاف سن نباید از 7 تا 10 سال بیشتر باشد زیرا در این شرایط 2 انسان با 2 دنیای مختلف و در 2 مرحله زندگی از هم قرار دارند و مسلما درک صحیحی از دنیای هم ندارند بهطور مثال به احتمال زیاد مردی که 35 سال دارد با خانمی که 22 سال دارد ازدواج کند، این 2 بعد از چندسال که از زندگی بگذرد تازه متوجه میشوند هرکدام نیازها و خواستههای متفاوتی با یکدیگر دارند، زن تازه میخواهد شوروهیجان جوانی را تجربه کند ولی مرد این دوره را سپری کرده و میخواهد در آرامش بیشتری زندگی کند و اینجاست که از هم فاصله میگیرند و هرکدام غرق در دنیای خود میشوند. اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود میآورد زیرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ میرسند، زودتر میفهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده میشوند در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگتر است دائم در فکر خود شوهرش را از دست میدهد و همیشه به زنهایی که از او کوچکتر و زیباتر هستند حسادت میکند و همیشه آنها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار میدهد و بعد مقایسه میکند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست میدهد و هم به خاطر شک و سوءظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان میشود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه میشود که نباید با زنی که از خودش بزرگتر بوده ازدواج میکرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد میکند در اینجا از یکدیگر فاصله میگیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را مییابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی میکند، در این مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله میگیرند و طلاق عاطفی شکل میگیرد.
محققان این یافته ها را با یکی از صحنه های رمان آناکارنینای تولستوی مقایسه کرده اند که در آن لوی، شخصیت مرد داستان، سعی می کند در حضور کیتی، شخصیت زن داستان، چیزی برای گفتن پیدا کند.
به گزارش برترین ها ، این تحقیقات همچنین نشان می دهد که این مشکل اغلب زمانی پیش می آید که " زن جذاب باشد و مرد قصد داشته باشد او را تحت تاثیر قرار دهد" .
در این پژوهش از دانشجویان خواسته شده بود روبروی وب کم بنشینند و خطاب به کسی که در حال دیدن آنها و لب خوانی است صحبت کنند. به گزارش برترین ها، مردانی که به آنها گفته شده بود در مقابل یک زن نشسته اند در تست های شناختی بعدی عملکرد بدتری داشتند، حتی زمانی که هیچ تماس چهره به چهره ای وجود نداشت. اما به گفته محققان، زنانی که در این تست شرکت کردند عملکرد ثابتی داشتند و تغییری در رفتار آنها به وجود نیامده بود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ