تازه فهمیدم
که قلب هیچ کس تو دنیا برای من نمی تپد
حتی قلب خودم.
چون اون هم برای تو میتپه
هدیه ای با ارزش تر تو برای من در دنیا نیست.گلی خوشبوتر از تو در گلستان زندگی در میان گلها نیست.عزیزتر از تو در قلبم هیچکس نیست، باوفاتر از تو هیچ باوفایی نیست.احساسم را به تو تقدیم میکنم ، قلبم را فدای احساس پاکت میکنم.قلبم نام تو را فریاد میزند ، زندگی ام را مدیون وجود پر مهر تو هستم.اگر گلی مثل تو در این گلستان نبود ، زندگی ام کویری خشک و بی جان بود.اگر ستاره ای مثل تو در آسمان تاریک قلبم نبود ، آسمان دلم تیره و تار بود.اگر تو را نداشتم ، دیگر هیچ امیدی در زندگی نداشتم .نفس میکشم به عشق تو ، آرامم با وجود همیشگی تو در قلب عاشقم.تو یادگاری هستی از دوران تنهایی ام ، تو خاطره ای هستی از روزهای شیرین زندگی ام.تکرار میکنم دوستت دارم ، تکرار میکنم به عشق تو زنده ام ، تا بدانی و بفهمی که چقدر برایم مقدسی
خداوند مهربان را سپاس میگویم که یکی از فرشته هایش را به من هدیه داد تا به عشقش ، این زندگی سخت را با آرامشی عاشقانه ادامه دهم.
از اینکه تو را دارم دیگر هیچ غمی ندارم و هیچ آرزویی جز همیشه تو را داشتن از خدا نمیخواهم
برگرد ...
من نگذاشتم روی صندلی ات هیچ کس بنشیند ،
حتی غبار ...
امروز مادر دوستمو خاک کردن. خدایا چ حالی داشتم. تابوتی ک روی دست مردها داشت برای همیشه با این دنیا خداحافظی میکرد و بسرای ابدیت میرفت..تک و تنها...بدون اون همه عزیزانی ک دورش بودن....مرگ!!!! چ کلمه وحشتناکی.....امروز تلنگرخوبی برام بود...باید همه چیزو گذاشت و رفت..آی آدما این همه نامردی و دوز و کلک چرا؟؟ این همه دروغ و ریا..مرگ مال همه اس..زمان نداره یک آن سراغت میاد و غافلگیرت میکنه و راه برگشتی نیست ک نیست...بهش فکر کن..تک و تنها توی قبر زیر ی مشت خاک..خدایا......
لیست کل یادداشت های این وبلاگ