سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکى که با آن بپایى به از بسیارى که از آن دلگیر آیى . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 5:2 عصر

سلام شیدام ..

میدونم میدونم خیلی وقته برات ننوشتم اما خودت میدونی که هر شب برات حرف زدم درسته؟

این مدت خیلی‌درگیر بودم بدجوریم دلم ر بود خلاصه که اگه همین دو کلمه هم شبا باهات حرف نمیزدم نمیدونم چی میشد. هر پنجشنبه میرم حافظیه به یاد تو و داداش دانیال .. دیشب خواب نیما رو دیدم دیگه زیاد تو خوابم نمیاد فکر کردم شاید بامن قهره اما خودش گفت هوام و داره اگه ببینه اوضاعم خرابه میاد سراغم. همیشه بچه تنبلی‌بود میبینی؟ اوضاع تو و داداشت چطوره؟ هنوز اذیتش میکنی؟

شیدام جمعه ها که میشه غم دنیا میاد تو دلم ...

الان نمیتونم زیاد برات بنویسم چون دختر داییم که عروسی کرده امروز دعوتمون کرده خونش باید بریم زودتر کمک . بعد میام قووول





لیست کل یادداشت های این وبلاگ