شنبه 92 مهر 27 , ساعت 1:49 عصر
خداحافظ....
به من گفتی خداحافظ وبرقندیل مژگانت بلوراشک
جاری بود.
غم تلخ میان غصه هایت با تمام بی قراری بود.
چرا با من خداحافظ...
تو که گل بوته های شعر شادم را ز باران نگاهت
بارور کردی...
تو که افسانه با عشق بودن را برایم از کتاب زندگی
خواندی....
چرا با من خداحافظ...
مروای رفتنت شورجوانیها.مروای بهترین حرف
وکلامت آشناییها
اگر رفتی دگر تا عمر دارم داغدار رفتنت هستم.....
اگر رفتی درون پیله تنهایی و اندوه می مانم.......
برای طفل غمگین دلم لالایی دگر می خوانم.....
خداحافظ کلامی سخت و غمگین است.
غم رفتن غمی بسیار سنگین است.....
نوشته شده توسط رویا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ