سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کمترین حقى که از خداى سبحان بر گردن شماست این که از نعمتهاى او در راه نافرمانى‏اش یارى نباید خواست . [نهج البلاغه]
 
شنبه 92 مهر 27 , ساعت 6:1 عصر


مطربا چنگ
بیاور که غمم آخر شد

از سر انگشت
حسن غلغله در کشور شد



 

 در
همان راه که محمود به جایی نرسید

 این
یکی رفت و از او غصه و غم پرپر شد



 

آن اوباما که
نمی داد نخی بر محمود

به حسن داد طناب و خود او دلبر شد


 

نیمه شب زنگ زد و می زند اکنون میس
کال

گنبدی شد حسن و باراک به او کفتر شد



 

پا نداد آخر
سر هم به جلیلی اما

بخت نوبخت
گشود و کتی اش همسر
شد


 

پنج با یک،
که نمیکرد کسی را تره خورد

قورمه سبزی
بپزد، حسن خودش داور شد



  

چون
که پایین بکشد یورو و ارزان بشود

 صد
تومن قیمت
هر دلار بی مادر شد


 

همه
پایین بکشند و همه ارزان بشوند


سوی بالا نکشی چون که دلم
پرپر شد

 

 در
همان روز طلا میخرم از انس و گرم

 از
سر لطف خدا دوست به من همسر شد


 

ای
که کف کرده ای از بی کس و بی دلبریت

مژده
ای آر که دوران کفت آخر شد



 

شعر شهزاد
ببین و دل خود تازه نما

از ره دور
حسن جان به برم یاور شد









لیست کل یادداشت های این وبلاگ