گزیده خطبه غدیر
متن عربی
اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَدَنا فى تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فى سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فى اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). ا••بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِى الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُالْأَرَضینَ وَالسّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ. کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ.
ترجمه
ستایش خداى راسزاست که در یگانگىاش بلند مرتبه و در تنهایىاش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینشاش بزرگ است. بآنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامى آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگىِ او را پایانى نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامى امور به سوى اوست. اوست آفریننده آسمانها و گستراننده زمینها و حکمران آنها. دور و منزه از خصایص آفریدههاست و در منزهبودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونىبخش آفریدهها و نعمت ده ایجاد شدههاست. به یک نیم نگاه دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبینند. کریم و بردبار و شکیباست. رحمتاش جهانشمول است و عطایش منّتگذار.
رخداد غدیر خم
از آغاز ذی القعده سال دهم هجری که مقارن با آخرین سال زندگانی پیامبر بود به تمام مناطق مسلمان نشین و طوائف و قبائل مسلمان عربستان خبر داد که وی در این ماه به مکه معظمه خواهد رفت و مراسم عمره و حج را به جای خواهد آورد و بدین ترتیب بزرگترین اجتماع مسلمانان شکل گرفت، که معروف به حجةالوداع است .با پایان حج محمد به سرعت دستور حرکت جهت اجتماع در غدیر خم را دادند حتی دوازده هزار از اهل یمن - که برای رفتن به وطن خود باید مسیر دیگری را میرفتند - به دستور او با کاروان مسلمانان همراه شدند :در میان راه مکه و مدینه در غدیر خم، آیه قرآن نازل گردید ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهات خواهد داشت.
من: رها بیا لباس هاتو تنت کنم بریم دد...
رها: اِ... بریم دد؟
من : رها ببا می خوایم غذا بخوریم.
رها: اِ.... غذا پخت؟
رها: مامان کیف من اوشش(کوشش)؟
من: توی نختته
رها: اِ... اُتاته(اتاق) منه؟
رها: مامان جوجو اُجاست(کجاست)؟ باتونه(بالکنه)؟
من: نه رفته پیش مامانش نیست
رها: اِ ... رفته ممه بخوره؟
رها: مامان اُجایی(کجایی)؟
من: آشپزخونم
رها: (میاد و پیدام میکنه) اِ.... پیدا دردم(کردم) اینجایی؟
خلاصه که اِ ... رو توی همه جمله هاش میگه و بیشتر جمله هاش هم سوالیه و تا از من تایید نگیره با زبون یا تکون دادن سرم دست بردار نیست وگرنه چندین بار حرفش رو تکرار میکنه.
جدیدا همه کلمه ها رو میگه و جمله هاش هم کامله و داره سعی میکنه جمله های بلند بگه.
فدای اون زبونت بشم عسل...
دوست دارید کدوم نویسنده مدیر وب بشه؟
1.هلن
2.مونا
3.شادی
ما قصه های قشنگی رو توی زندگیمون بازی کردیم
چه همه قصه های خوبی بلدیم پس
یهو دلم تنگ شد واسه حرف زدن
آخی ..
گاهی آدما دلشون سفره میخواد که پهنش کنن و مهمون دعوت کنن تا سفره دلشون رو بشنوه..
لیست کل یادداشت های این وبلاگ